░▒ هفت خط ▒░

با ما همراه باشید...

░▒ هفت خط ▒░

با ما همراه باشید...

پسرها ، از ۱۴ تا ۲۸ سالگی...

سن  ۱۴ سالگی : تازه توی این سن ، هر رو از بر تشخیص میدن! ( اول بدبختی )

سن  ۱۵ سالگی : یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن! ... از قیافه ی خودشون بدشون میاد!

سن  ۱۶ سالگی : توی این سن اصولا راه نمیرن ، تکنو می زنن! ... حرف هم نمی زنن ، داد می زنن! ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن!

سن  ۱۷ سالگی : یه کمی مثلا آدم میشن! ... فقط شعرهاشون رو بلند بلند می خونن!

سن  ۱۸ سالگی : هر کی رو می بینن ، تا پس فردا عاشقش میشن! ... آخ آخ! آهنگهای داریوش مثل چسب دوقلو بهشون می چسبه!

سن  ۱۹ سالگی : دوست دارن ده تا رو در آنِ واحد داشته باشن! ... تیز میشن ، ابی گوش میدن!

سن  ۲۰ سالگی : از همشون رو دست می خورن! ... ستار گوش میدن که نفهمن چی شده!

سن  ۲۱ سالگی : زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن! ( مثلا عاقل میشن )

سن  ۲۲ سالگی : نه! می فهمن که زندگی همش عشــــقه! ... دنبال یه آدم حسابی می گردن!

سن  ۲۳ سالگی : یکی رو پیدا می کنن! اما مرموز میشن! ( دیدشون عوض میشه )

سن  ۲۴ سالگی : نه! اون با یه نفر دیگه هم دوسته! اصلا لیاقت عشق منو نداشت!

سن  ۲۵ سالگی : عشق سیخی چند؟!! ... طرف باید باباش پولدار باشه! حالا خوشگل هم باشه بد نیست!

سن  ۲۶ سالگی : این یکی دیگه همونیه که همه ی عمر می خواستم! ... افتخار میدین غلامتون بشم؟!

سن  ۲۷ سالگی : آخیـــــــــــش!

سن  ۲۸ سالگی : کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمیومدم!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد