░▒ هفت خط ▒░

با ما همراه باشید...

░▒ هفت خط ▒░

با ما همراه باشید...

هفت اصل بیل گیتس

بیل گیتس هر از گاهی در دانشگاهها و دبیرستانهای آمریکا با دانشجویان و دانش آموزان ملاقات داشته و برای آنها سخنرانی می کند. گیتس اخیرا طی یک سخنرانی در یکی از دبیرستانهای آمریکا خطاب به دانش آموزان گفت که در دبیرستان خیلی چیزها را به دانش آموزان نمی آموزند.

او هفت اصل مهم را که دانش آموزان در دبیرستان فرا نمیگیرند به شرح زیر نام برد:::

اصل اول: در زندگی همه چیز عادلانه نیست و بهتر است با این حقیقت کنار بیایید.

اصل دوم: دنیا هیچ ارزشی برای عزت نفس شما قایل نیست. در این دنیا از شما انتظار میرود قبل از اینکه نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید کار مثبتی انجام دهید.

اصل سوم: پس از فارغ التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام شدن ، کسی به شما حقوق فوق العاده زیادی پرداخت نخواهد کرد به همین ترتیب قبل از آنکه بتوانید به مقام و موقعیت بالاتری برسید باید برای مقام ومزایایش زحمت بکشید.

اصل چهارم: اگر فکر میکنید آموزگارتان سخت گیر در اشتباهات شماست پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رییس شما سخت گیرتر از آموزگارتان است چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد.

اصل پنجم: آشپزی در رستورانها باغرور و شان شما تضاد ندارد. پدربزرگهای ما برای این کار اصطلاح دیگری داشتند از نظر آنها این کار یک فرصت بود.

اصل ششم: اگر در کارتان موفق نیستید والدین خود را ملامت نکنید از نالیدن دست بکشید و از اشتباهات خود درس بگیرید.

اصل هفتم: قبل از آنکه شما متولد بشوید والدین شما هم جوانان پر شوری بودند و به قدری که اکنون به نظر شما میرسد ملال آور نبودند.

آموخته ام که ...

آموخته ام که نگویم ای کاش آن کار را طور دیگری انجام داده بودم بلکه بگویم بار دیگر آن کار را طور دیگری انجام خواهم داد.

آموخته ام که باید بر زمان مسلط باشم نه به زیر فرمان آن .

آموخته ام هر سفر دور و درازی با بر داشتن تنها یک گام آغاز می شود.

آموخته ام خطاهای دیگران را مانند خطاهای خویش تحمل کنم.

آموخته ام که مرد بزرگ به خود سخت میگیرد و مرد کوچک به دیگران.

آموخته ام که دانش خود را به دیگران آموزش دهم و دانش دیگران را بیا موزم بنابراین علم خود را انفاق کرده ام و آنچه را نمی دانم آموخته ام.

آموخته ام بیش از آنکه مرا بفهمند دیگران را درک کنم.

آموخته ام که همیشه فردی خوشبین باقی بمانم چراکه زندگی و موهبتهای آن را دوست دارم.

آموخته ام اگر از هر چیزی بهترینش را ندارم ولی از هر چیز که دارم بهترین استفاده را کنم.

آموخته ام لبخند ارزان ترین راهی است که می توان با آن نگاه را وسعت بخشید.

آموخته ام آن چرا امروز در دست دارم ممکن است آرزوی فرداهایم باشد.

آموخته ام که زندگی مثل یک نقاشی است با این تفاوت که در آن از پاک کن خبری نیست.

آموخته ام که هیچ روزی از امروز با ارزش تر نیست.

آموخته ام زیاده گویی شاید مقدمه ناشنوائی باشد.

آموخته ام بیش از آنکه دوستم بدارند دوست بدارم.

60 اندرز دوستانه

 

1- روز تولد دیگران را به خاطر داشته باش

2- حداقل سالی یکبار طلوع آفتاب را تماشا کن

3- برای فردایت برنامه ریزی کن

4- از عبارت «متشکرم» زیاد استفاده کن

5- بدان در چه وقت باید سکوت کنی

6- پلها را از بین نبر شاید مجبور شوی بار دیگر از رودخانه عبور کنی

7- احمقانه رفتار مکن

8- برای مناسبتهای مختلف جشن بگیر

9- اجناسی که بچه ها می فروشند را بخر

10- همیشه در حال آموختن باش

11-آنچه می دانی به دیگران بیاموز

12- روز تولدت یک درخت بکار

13- دوستان جدید پیدا کن اما قدیمیها را از یاد مبر

14- از مکانهای مختلف عکس بگیر

15- راز دار باش

16- فرصت لذت بردن از خوشی هایت را به بعد موکول نکن

17- به دیگران متکی نباش

18- خودت را دست کم نگیر

19- اشتباه هایت را بپذیر

20- بدان که تمام اخباری که می شنوی درست نیست

21- هیچ وقت بچه هایت را تنبیه بدنی نکن

22-بدان در چه وقت باید سکوت کنی

23- شجاع باش , حتی اگر نیستی وانمود کن که هستی

24- هیچوقت سالگرد ازدواجت را فراموش نکن

25- به کسی کنایه نزن

26- از بین کتاب هایت آنهایی را امانت بده که بازگشتشان برایت مهم نباشد

27- به بچه هایت بگو که آنها فوق العاده اند

28- هرگز به همسرت خیانت نکن

29- سعی کن همیشه خیلی هوشیار باشی , شانس گاهی اوقات خیلی آرام در می زند

30- همیشه ساعتت را پنج دقیقه جلو بکش

31- طوری زندگی کن که روی سنگ قبرت بنویسند : شخصی که از هیچ چیز در زندگیش پشیمان نبود

32-وقتی با بچه ها بازی می کنی سعی کن آنها برنده شوند

33- قدرت بخشندگی را از یاد مبر

34-وقت شناس باش

35-از افراد ناشایست دوری کن

36-در پول دادن به بچه هایت خسیس نباش

37-اصالت داشته باش

38- متواضع و فروتن باش

39-از حدی که لازم است مهربانتر باش

40-وقتی عصبانی هستی به هیچ کاری دست نزن

41-بهترین دوست همسرت باش

42-تا وقتی شغل بهتری پیدا نکرده ای شغل فعلیت را از دست مده

43-سعی کن مفید ترین و با احساس ترین آدم روی زمین باشی

44-از کسی کینه به دل نگیر

45- سعی کن زندگی همواره برایت پیام داشته باشد

46-شکست را به راحتی بپذیر

47- وقتی پیروز شدی فخر فروشی نکن

48- خودت را در گیر مسائل بی اهمیت نکن

49- دوستی های قدیم را دوباره تازه کن

50- همیشه به قولت وفا کن

51- تا می توانی جدایی ها را به وصل تبدیل کن

52- عادت کن که همیشه حتی زمانی که ناراحت هستی خودت را سرحال نشان دهی

53- زندگی را سخت نگیر

54- هیچ وقت قمار بازی نکن

55- وقتی با کار سختی روبرو شدی به خودت تلقین کن که شکست غیر ممکن است

56- قدر چیزهایی که داری بدون

57- انتظار نداشته باش که پول برایت خوشبختی بیاورد

58- برای تغییر دادن دیگران بیش از این تلاش نکن

59- همیشه خوش ظاهر و شیک پوش باش

60- کسی که عاشق نیست ، آدم نیست . پس همیشه آدم باش.

آیا آمریکا "شماره یک" است ؟!

مایکل ونچورا

Austin Chronicle

برگردان کاوه عظیمی 

در کاراکتر و شخصیت ما آمریکائی ها هیچ مفهومی بالاتر از اینکه آمریکا " شماره یک" است ، آمریکا "بزرگترین" است وجود ندارد . رسانه های خبری ما مدام بر این مارک تجاری "آمریکا شماره یک است" تبلیغ می کنند . هر کسی که خواهان ورود به عرصه سیاست و گرفتن مناصب دولتی است ، باید به این نکته باور داشته باشد و آنرا اذعان نماید ، عدم باور به این موضوع خودکشی سیاسی برای شخص محسوب می شود . کسانیکه به این مسئله که ما " شماره یک" هستیم باور نداشته باشد ، انگ ضد آمریکائی به ایشان می خورد .

ما یک امپراتوری هستیم . اینطور نیست ؟

معلومه که هستیم

یک امپراطوری بدون صنعت پایه ، یک امپراتوری که باید روزانه 2 میلیارد دلار از رقبای خود قرض کند ، تا بتواند سرپا بایستد .

غرق در توهمات هستیم : ما درجه یک هستیم....

خوب ، این کشوری است که ما در آن زندگی می کنیم ، خوب تماشا کنید

1 ) آمریکا در رده ی چهل و نهمین کشور از نظر باسوادی قرار دارد .

2 ) آمریکا در رده ی بیست و هشتمین در میان 40 کشور دنیا از نظر سواد ریاضی قرار دارد .

3 ) 20 در صد از آمریکائی ها بر این عقیده هستند ، که خورشید دور زمین می گردد .

4 ) 17 در صد بر این باورند که زمین یکبار در روز به دور خورشید می چرخد .

5 ) بنا به آمار جهانی بیسوادی ، تعداد آمریکائی هایی که کمتر از 9 سال تحصیلات ( 9 سال درس خواندن اجباریست ) دارند نسبت به سایر کشورهای توسعه یافته دنیا بیشتر است .

6 ) نزدیک به یک چهارم از آمریکائیها ، استفاده از خشونت را برای آنچه که می خواهند بدست بیاورند ، قابل قبول می دانند .

7 ) کارگران ما دارای کمترین مهارت فنی و از این جهت ناشی ترین کارگران می باشند . کمپانی ها تنها سی میلیارد دلار در سال برای دوره های آموزشی آنها خرج می کنند .

8 ) در صد فارغ التحصیلان مهندسی - علوم ، تحقیق و توسعه در اروپا بیشتر از آمریکا می باشد .

9 ) تعداد تحقیقات علمی در دهه ی 1990 در اروپا بیشتر از آمریکا بوده است . 10 ) با در نظر گرفتن این واقعیت کنگره آمریکا بودجه "بنیاد علوم" را کاهش داده است . در نتیجه 1000 مورد تحقیق در سال 2004 کمتر از سالهای گذشته انجام گرفته است .

11 ) میزان درخواست ورود دانشجویان خارجی به دانشگاههای آمریکا در سال 2004 ، 28 در صد کاهش یافته است .

برای اولین بار پس از دهها سال در صد درخواست دانشجویان خارجی در همه سطوح تحصیلی کاهش پیدا کرده است . اما مشابه این درخواست در اروپا و چین افزایش یافته است .

12 ) سازمان بهداشت جهانی کشورها را بر اساس بهداشت و خدمات درمانی طبقه بندی می کند ، آمریکا در این زمینه در مقام 37 قرار گرفته بود . هم اکنون آن مقام نیز تنزل بیشتری پیدا کرده است و در زمینه دسترسی به درمان و بهداشت ، ما در مقام 54 هستیم . این در حالیست که آمریکا بیشترین بودجه سرانه ( نسبت به جمعیت ) برای این کار منظور داشته است . ( بیشترین هزینه را بده ، کمترین خدمات را دریافت کن ) .

13 ) آمریکا و آفریقای جنوبی تنها دو کشوری در جهانند که بهداشت و مراقبت پزشکی را برای شهروندان خود تدارک نمی بینند .

14 ) بدلیل فقدان بیمه درمانی رایگان ، سالیانه 18000مرگ قابل پیشگیری در آمریکا اتفاق می افتد .

15 ) "فقر کودکان" آمریکایی رده ی 22 را داراست . به عبارت دیگر مقام دوم از آخر را در میان کشورهای توسعه یافته دارد . مکزیک یک رده پائین تر ازآمریکا قرار دارد .

16 ) دوازده میلیون خانوار آمریکایی که بیش از 10 درصد از کل خانواده های آمریکایی را در بر می گیرد ، مشکل تغذیه و تهیه غذا را دارند .

17 ) آمریکا در رده ی 41 از نظر مرگ و میر در میان نوزادان است . اما کوبا از این نظر کمتر مرگ و میر دارد .

18 ) در آمریکا در صد مرگ و میر میان زنان در حین زایمان 70 درصد بیشتر از اروپا است . 

19 ) بیشترین علل مرگ زنان حامله در آمریکا ، قتل آنهاست .

20 ) در آخرین آمار گیری در میان 50 تا از بهترین کمپانی های جهان که بوسیله سرمایه گذاران جهانی هدایت می شوند ، همه بغیر از یکی از آنها متعلق به اروپا می باشند .

21 ) آمریکائی ها در حال حاضر ، درصد پولی را که صرف قمار می کنند ، بیشتر از پولی است که برای رفتن به سینما ، خرید ویدئو و دی وی دی و کتاب صرف می نمایند .

22 ) از 20 تا بزرگترین بانک های تجاری ، 14 تای آن متعلق به اروپائیان است.... در صنایع شیمی ، کمپانی اروپایی BASF در بالاترین رده جهانی قرار دارد . سه تا از 5 کمپانی رده بالای جهان متعلق به اروپاست.... در رشته های مهندسی و ساختمان سازی......دو تای بقیه ژاپنی هستند . حتی یک کمپانی آمریکایی در رده بالا قرار ندارد .

23 ) در دهه ی گذشته 1.3 میلیون شغل از آمریکا به چین منتقل گشته است. 

24 ) یک سوم از کودکان آمریکا از زیر بته بعمل می آیند . نیمی از بچه های آمریکا در خانواده های تک والد بزرگ می شوند .

25 ) چهل و سه در صد از آمریکائی ها شکنجه را قابل توجیه می دانند ، بنا به نظر سنجی پی.ای.دبلیو 

در سال 2002 ، 900000 کودک مورد اذیت و آزار قرار گرفتند . 

شماره یک هستیم ؟....خیر ، در مهمترین طبقه بندی ها و آمارها در رده ی دهم هم قرار نگرفتیم . حتی نزدیک به آنهم نبودیم .

تنها چیزهایی که در آن شماره یک هستیم : جامعه مصرفی ، وام و بدهی ، خشونت و گیجی و گنگی می باشد .

The New York Times, Dec. 12, 2004

NYT, Dec. 12, 2004

The Week, Jan. 7, 2005 

Jeremy Rifkin's superbly documented book The European Dream: How Europe's Vision of the Future Is Quietly Eclipsing the American Dream, p.78

NYT, Dec. 12, 2004

NYT, Dec. 21, 2004

The European Dream, pp.79-80-11 NYT, Jan. 12, 2005

The European Dream, p.81

NYT, Nov. 22, 2004

NYT, Jan. 12, 2005

CNN, Dec. 14, 2004

The European Dream, p.39

The European Dream, p.66

The European Dream, p.69

The European Dream, p.68

CNN, Jan. 12, 2005

NYT, Jan. 9, 2005

NYT, Dec. 4, 2004

NYT, Dec. 12, 2004

NYT, Dec. 26, 2004

CNN, Dec. 10, 2004

The European Dream, p.28

The European Dream, p.32

The European Dream, p.28

Associated Press, Aug. 19, 2004

USA Today, Dec. 21, 2004

USA Today, Nov. 17, 2004

دو دنیای متفاوت...

انسانها همگی خواهان عشق ، آزادی ، امنیت و... مى باشند ، ولی در برخی  افراد پاره ای از این ارزشها اهمیت بیشتر و جایگاه بالاتری دارد. در ذیل به پاره ای  از ارزشها ، صفات و عکس العملهای متفاوت ''دخترها'' و ''پسرها'' اشاره مى شود. 

دخترها وارد شدن به دایره ''امنیت'' را ترجیح مى دهند ،  ولی پسرها پاره خط ''استقلال'' را بیشتر دوست دارند... 

دخترها به ''احساسات'' خود  بیشتر بها مى دهند ، ولی پسرها ''احتیاجات'' خود را مد نظر قرار مى دهند...

''امید''در دخترها و ''آرزو'' در دل پسرها موج مى زند....

دخترها به هنگام درگیری عاطفی''افسرده'' مى شوند ، ولی پسرها معمولاً به ''انزوا'' کشیده مى شوند... 

دخترها تحت  تا'ثیر اعمال دیگران با احتیاط تر عمل مى کنند و بیشتر نگاه به ''آیینه'' دارند و پسرها  بیشتر ''آینده'' را می بینند.

دخترها خواهان ''برابری'' و پسرها خواهان''برتری'' مى باشند...

در صحنه ی زندگی معمولاً دخترها ''بیننده'' و پسرها  ''بازیگرند'' و اکثر دخترها به ''بود یا نبود'' مى اندیشند ولی پسرها به ''باید و  نباید''

دخترها به ''پیوند'' و پسرها به ''پیمان'' ایمان دارند

''پایبندی'' در دخترها بیشتر به چشم مى خورد و ''پایداری'' در پسرها...

دخترها  معمولاً ''پیرو'' هستند و پسرها ''پیشرو''...

امّا پرگویی بین دخترها و''پرخاشگری'' بین پسرها رواج دارد

دخترها معمولاً به آسانی ''تحمّل'' مى  کنند و پسرها به سادگی ''تحمیل''

دخترها بیشتر در معرض ''تهدید'' و''تحقیر'' واقع مى شوند و پسرها در معرض ''تحریم'' و ''توبیخ''

دخترها در مقوله''تقلید'' و پسرها در مقوله ''تقلّب'' توانائی دارند

دخترها در ''توضیح'' دادن و  پسرها در ''توجیه'' کردن مهارت قابل توجّهی دارند

دخترها ''تجلیل گرهای'' خوبی و  پسرها ''تحلیل گرهای'' خوبی از آب در مى آیند

دخترها مسائل را باهم ''ترکیب'' مى  کنند ، ولی پسرها همواره سعی در'' تجزیه'' مسائل دارند

دخترها به آسانی خود را با  محیط ''تطبیق'' مى دهند ، ولی پسرها دوست دارند محیط را ''تغییر'' دهند

دخترها به''تفاهم'' و پسرها به ''توافق'' راغب ترند

''ثبات داشتن'' را دخترها ترجیح مى  دهند و ''ثابت کردن'' را پسرها

دخترها معمولاً دوست دارند ''جذّاب و  جدید'' باشند و پسرها دوست دارند ''جالب''

دخترها به ''جابجائی'' اکتفا مى کنند و پسرها  به ''جاری شدن''

دخترها نگهبانی از ''حرمتها'' را ترجیح مى دهند و پسرها  نگهبانی از ''حریم ها'' را

دخترها میل به ''حمایت کردن'' دارند ، پسرها میل  به ''حماسه آفرینی''

دخترها معمولاً دنبال ''حقوق'' از دست رفته خود هستند ولی  پسرها دنبال ثابت کردن ''حقّانیت'' خود.