░▒ هفت خط ▒░

با ما همراه باشید...

░▒ هفت خط ▒░

با ما همراه باشید...

آموزش فتوشاپ - قسمت اول

 

نرم افزار فتوشاپ چیست؟

نرم افزار فتوشاپ از دسته نرم افزارهای Imaqe Editor می باشد ، به این معنا که به کمک این نرم افزار می توان تصاویر را ویرایش نمود و حتی تصاویری در درون این نرم افزار خلق نمود

این نرم افزار که توسط شرکت Adobe ساخته شده است به کمک چند نرم افزار دیگر که تحت همین نرم افزار کار می کنند می توانند بر روی فیلم ها نیز ویرایش هایی را داشته باشند ولی اصل حوزه ی فعالیت فتوشاپ بر روی تصاویر می باشد

آموزش فتوشاپ در این سایت در دو سطح مبتدی برای دوستانی که تا به حال با نرم افزار آشنایی نداشته اند و پیشرفته برای کسانی که با نرم افزار کارکرده ولی کامل با آن آشنا نیستند ارائه شده است.

محیط برنامه :

متشکل از: ناحیه کاری ، نوار منو ، نوار پارامترها و پانل های مختلف کنترل رنگ ، سایز تصویر، لایه ها، اطلاعات صحنه، تاریخچه و غیره… می باشد

این نرم افزار نیز مطابق تمامی نرم افزارهای تحت ویندوز دارای منوهایی در بالای صفحه می باشد که تمامی فرمانها دراین منوها ، البته بسته به نوع عملکرد شان ، دسته بندی شده اند اولین منویی که ما با آن شروع خواهیم کرد و آشنا خواهیم شد منوی File می باشد

در این منو فرمانهای ورود ، خروج و نیز ذخیره سازی موجود می باشد که تک تک آنها را توضیح خواهیم داد.

 

New :::

به کمک این گزینه می توان یک صفحه جدید کاری در صحنه ایجاد نمود و کلید های میان بر این گزینه معادل Ctrl+N می باشد

زمانی که این گزینه را انتخاب می کنید ، یک پنجره جدید باز می شود که تعیین کننده مشخصات و نوع تنظیمات صحنه ای می باشد که شما ایجاد خواهید کرد.

Name :

به کمک این گزینه مشخص می شود که نام صحنه ای که ایجاد می نمایید چه باشد

درقسمت Image size تنظیمات مربوط به اندازه ی صفحه ی جدید می باشد که به ترتیب توضیح خواهد شد

Preset size :

در این منو ، اندازه های معین و استاندارد و از پیش تعیین شده را برای سهولت ، سرعت و دقت در اختیار شما قرار می دهد

به منظور تنظیم سایز به صورت دستی می توان از گزینه custom در این منو استفاده کرد.

Width :

به کمک این گزینه که یک فیلد عددی است می توانید عرض و پنهای صفحه را تعیین نمایید.

Height :

این گزینه نیز یک فیلد عددی است که به منظور  تعیین طول یک صفحه استفاده می شود.

Resolution :

به کمک این گزینه میزان کیفیت و میزان نقاط تشکیل دهنده ی یک صفحه را مشخص می کنید

در رابطه با این مقوله در آینده مفصل صحبت خواهیم نمود

در مقابل سه گزینه بالا یک منوی کرکره ای وجود دارد که معیین کننده واحد اندازه گیری می باشد

Color mode :

این منو ترکیب بندی رنگ در صفحه ی جدیدی که می خواهید ایجاد نمایید را تعیین می کند. که مدل ها را در زیر بررسی می کنیم:::

Bitmap :

تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر می کند ( یک ، یعنی روشن و صفر ، یعنی خاموش ، در صفحه نمایش رنگی بیتهای بیشتری استفاده می شوند تا سه رنگ ، قرمز ، سبز و آبی را هم کنترل کند)

Grayscale :

این گزینه یک صحنه در اختیار ما می گذارد به این صورت که هر فعالیت در این صحنه به صورت سیاه سفید دیده خواهد شد و ذخیره می شود

در کل صفحه ای سیاه سفید در اختیار می گذارد و رنگ در آن تاثیری به عنوان خود ماهیت اصلی رنگ ندارد فقط به صورت تیره های مختلف خاکستری نمایان می شود.

RGB color :

این مدل رنگ متشکل از سه رنگ اصلی قرمز ، سبز و آبی می باشد و با ترکیب این سه رنگ ، دیگر رنگها ساخته خواهد شد.

CMYK color :

این مدل رنگ جهت چاپ مورد استفاده قرار می گیرد و در این مدل رنگها به حسب درصد رنگهای فیروزه ای (Cyanred) ، سرخابی (Maqenta) ، زرد (Yellow) و سیاه (Black) تعریف میشود.

Lab color :

مدل Lab ، جامع ترین مدل رنگی می باشد

این مدل طوری طراحی شده که در آن رنگها به دستگاه وابسته نباشد ، یعنی هر رنگ در صفحه نمایش و در صفحه چاپی به یک صورت ظاهر می شود. این مدل در عمل کاربرد زیادی ندارد.

Contents Background :

در این قسمت شما مشخص می کنید که صفحه جدید در قسمت پس زمینه چه خصوصیاتی را دارا باشد

به صورت White یعنی سفید باشد یاBackqrouhd color  یعنی به صورت رنگی یا به صورت شفاف یا Transparent باشد

بعد از زدن دکمه ok صفحه جدید ایجاد می شود... 

شوهر شناسی سنتی...

*  اگر آقایتان شبها دیر به منزل می آید ، لابد کار دارد که دیر می آید! اگر شما بیرون کار می کردید که ممکن بود اصلاً همان آخر شب هم به منزل نیایید!

* اگر آقایتان انتظار دارد وقتی به منزل می آید برای او چای بیاورید ، بدون حرف اضافی این کار را انجام دهید ، وگرنه...

* اگر آقایتان اجازه نمی دهد هر کجا که می خواهید بروید ، خدا را شکر کنید که اجازه می دهد نفس بکشید!

* اگر آقایتان به شما خرجی نمی دهد ، لابد خرجهای مهمتر از شما دارد ، جیکتان هم در نیاید.

* اگر آقایتان اجازه نمی دهد سر کار بروید ، سپاسگزارش باشید.

* اگر آقایتان اجازه می دهد که بیرون از منزل هم کار کنید ، از اینکه شما را قابل دانسته تا هم در منزل و هم بیرون از منزل کار کنید ، از او تشکر کنید.

* اگر آقایتان به کوچکترین حقوق زنان بی توجه است ، حقتان است اگر تحویلتان هم بگیرد شما به او می گوئید زن ذلیل! 

* اگر آقایتان شلوارش چند تا شد و به تبع آن چند تا زن دیگر هم گرفت ، خوشحال باشید که می تواند یک تنه از پس چند زن برآید!!! مگر اوایل ازدواج همین مردانگی را دوست نداشتید؟ 

* اگر آقایتان برای شما هدیه نمی خرد ، رویتان را زیاد نکنید! او خودش برای شما بزرگترین هدیه است!

شوهر شناسی مدرن...

 

* اگر شوهرتان شبها دیر به منزل می آید ، درب را به رویش باز نکنید!! مبلغ مهریه را هم به او یادآوری کنید تا کامروا شوید. 

* اگر شوهرتان از شما انتظار پذیرائی دارد ، یک هفته او را ترک کنید!!! از هفته آینده ی خودش هر شب برایتان کاپوچینو درست خواهد کرد. 

* اگر شوهرتان موافق نیست که شما هر جایی می خواهید بروید ، مگر شما منتظر اجازه او بودید؟!! خب بروید!!

تازه بعد هم غر بزنید که از این زندگی خسته شدید.

* اگر شوهرتان به شما پول نمی دهد ، شما هم به او روندهید!!! دو سه روز کم محلی هم بی اثر نیست. 

* اگر شوهرتان موافق کار کردن شما در بیرون از منزل نیست ، خانه را به گند بکشید بی حوصلگی به راه بیندازید افسرده باشید تا شما را به کار بیرون از منزل تشویق کند. 

* اگر شوهرتان موافق کار کردن شما در بیرون از منزل هست ، از زیر کار در بروید و وانمود کنید که دوست ندارید نحوه ی جارو کردن و ظرف شستن و..... را به او آموزش دهید!! هرچند آقایون همه بلد هستن.

* اگر شوهر شما فمنیست نیست ، زن ذلیل که هست.

* اگر شوهرتان به مسائل شما بی اعتناست ، شما بی اعتنا تر باشید ، ازصبح تا آمدن او با دوستان گپ بزنید تا چشمتان به او افتاد قیافه بگیرید و خود را ناراحت نشان دهید.

اگر شوهرتون هوس تجدید فراش کرد ، بدونید که بیچاره حق دارههههههههههههههههه.

 

نتیجه گیری اخلاقی :::

* زنان سنتی هر چه سرشان بیاید حقشان است!! لیاقت شوهر مهربان و به قول خودشان زی ذی را ندارند. 

* زنان مدرن لیاقت هیچ چیز را ندارند!! چون از زی ذی بودن شوهرانشان سوء استفاده می کنند. 

* هر چه به سر مردها می آید از زی ذی بودنشان است ( بابا بسه دیگه )...

داستان واقعى

 

در روز اول سال تحصیلى ، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اولیه ، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه ی آن ها را به یک اندازه دوست دارد و فرقى بین آن ها قائل نیست. البته او دروغ می گفت و چنین چیزى امکان نداشت. مخصوصاً این که پسر کوچکى در ردیف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت. تدى سال قبل نیز دانش آموز همین کلاس بود. همیشه لباس هاى کثیف به تن داشت ، با بچه هاى دیگر نمی جوشید و به درسش هم نمی رسید. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسیار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.

امسال که دوباره تدى در کلاس پنجم حضور می یافت ، خانم تامپسون تصمیم گرفت به پرونده ی تحصیلى سال هاى قبل او نگاهى بیاندازد تا شاید به علّت درس نخواندن او پی ببرد و بتواند کمکش کند. 

معلّم کلاس اول تدى در پرونده اش نوشته بود: « تدى دانش آموز باهوش ، شاد و با استعدادى است. تکالیفش را خیلى خوب انجام می دهد و رفتار خوبى دارد. رضایت کامل »

معلّم کلاس دوم او در پرونده اش نوشته بود: « تدى دانش آموز فوق العاده اى است. همکلاسیهایش دوستش دارند ولى او به خاطر بیمارى درمان ناپذیر مادرش که در خانه بسترى است دچار مشکل روحى است »

معلّم کلاس سوم او در پرونده اش نوشته بود: « مرگ مادر براى تدى بسیار گران تمام شده است. او تمام تلاشش را براى درس خواندن می کند ولى پدرش به درس و مشق او علاقه اى ندارد. اگر شرایط محیطى او در خانه تغییر نکند او به زودى با مشکل روبرو خواهد شد »

معلّم کلاس چهارم تدى در پرونده اش نوشته بود: « تدى درس خواندن را رها کرده و علاقه اى به مدرسه نشان نمی دهد. دوستان زیادى ندارد و گاهى در کلاس خوابش می برد »

خانم تامپسون با مطالعه ی پرونده هاى تدى به مشکل او پى برد و از این که دیر به فکر افتاده بود خود را نکوهش کرد. تصادفاً فرداى آن روز ، روز معلّم بود و همه ی دانش آموزان هدایایى براى او آوردند. هدایاى بچه ها همه در کاغذ کادوهاى زیبا و نوارهاى رنگارنگ پیچیده شده بود ، بجز هدیه ی تدى که داخل یک کاغذ معمولى و به شکل نامناسبى بسته بندى شده بود. خانم تامپسون هدیه ها را سرکلاس باز کرد. وقتى بسته ی تدى را باز کرد یک دستبند کهنه که چند نگینش افتاده بود و یک شیشه عطر که سه چهارمش مصرف شده بود در داخل آن بود. این امر باعث خنده بچه هاى کلاس شد امّا خانم تامپسون فوراً خنده بچه ها را قطع کرد و شروع به تعریف از زیبایى دستبند کرد. سپس آن را همانجا به دست کرد و مقدارى از آن عطر را نیز به خود زد. تدى آن روز بعد از تمام شدن ساعت مدرسه مدتى بیرون مدرسه صبر کرد تا خانم تامپسون از مدرسه خارج شد. سپس نزد او رفت و به او گفت: « خانم تامپسون ، شما امروز بوى مادرم را می دادید »

خانم تامپسون ، بعد از خداحافظى از تدى ، داخل ماشینش رفت و براى دقایقى طولانى گریه کرد. از آن روز به بعد ، او آدم دیگرى شد و در کنار تدریس خواندن ، نوشتن ، ریاضیات و علوم ، به آموزش « زندگی » و « عشق به همنوع » به بچه ها پرداخت و البته توجه ی ویژه اى نیز به تدى می کرد.

پس از مدتى ، ذهن تدى دوباره زنده شد. هر چه خانم تامپسون او را بیشتر تشویق می کرد او هم سریعتر پاسخ می داد. به سرعت او یکى از با هوش ترین بچه هاى کلاس شد و خانم تامپسون با وجودى که به دروغ گفته بود که همه را به یک اندازه دوست دارد ، امّا حالا تدى دانش آموز محبوبش شده بود.

یکسال بعد ، خانم تامپسون یادداشتى از تدى دریافت کرد که در آن نوشته بود شما بهترین معلّمى هستید که من در عمرم داشته ام.

شش سال بعد ، یادداشت دیگرى از تدى به خانم تامپسون رسید. او نوشته بود که دبیرستان را تمام کرده و شاگرد سوم شده است. و باز هم افزوده بود که شما همچنان بهترین معلمى هستید که در تمام عمرم داشته ام.

چهار سال بعد از آن ، خانم تامپسون نامه ی دیگرى دریافت کرد که در آن تدى نوشته بود با وجودى که روزگار سختى داشته است امّا دانشکده را رها نکرده و به زودى از دانشگاه با رتبه ی عالى فارغ التحصیل می شود. باز هم تأکید کرده بود که خانم تامپسون بهترین معلم دوران زندگیش بوده است.

چهار سال دیگر هم گذشت و باز نامه اى دیگر رسید. این بار تدى توضیح داده بود که پس از دریافت لیسانس تصمیم گرفته به تحصیل ادامه دهد و این کار را کرده است. باز هم خانم تامپسون را محبوبترین و بهترین معلم دوران عمرش خطاب کرده بود. امّا این بار ، نام تدى در پایان نامه کمى طولانی تر شده بود: دکتر تئودور استودارد. 

ماجرا هنوز تمام نشده است. بهار آن سال نامه ی دیگرى رسید. تدى در این نامه گفته بود که با دخترى آشنا شده و می خواهند با هم ازدواج کنند. او توضیح داده بود که پدرش چند سال پیش فوت شده و از خانم تامپسون خواهش کرده بود اگر موافقت کند در مراسم عروسى در کلیسا ، در محلى که معمولاً براى نشستن مادر داماد در نظر گرفته می شود بنشیند. خانم تامپسون بدون معطلى پذیرفت و حدس بزنید چکار کرد؟ او دستبند مادر تدى را با همان جاهاى خالى نگین ها به دست کرد و علاوه بر آن ، یک شیشه از همان عطرى که تدى برایش آورده بود خرید و روز عروسى به خودش زد.

تدى وقتى در کلیسا خانم تامپسون را دید او را به گرمى هر چه تمامتر در آغوش فشرد و در گوشش گفت: « خانم تامپسون از این که به من اعتماد کردید از شما متشکرم. به خاطر این که باعث شدید من احساس کنم که آدم مهمى هستم از شما متشکرم. و از همه بالاتر به خاطر این که به من نشان دادید که می توانم تغییر کنم از شما متشکرم »

خانم تامپسون که اشک در چشم داشت در گوش او پاسخ داد: « تدى ، تو اشتباه می کنى. این تو بودى که به من آموختى که می توانم تغییر کنم. من قبل از آن روزى که تو بیرون مدرسه با من صحبت کردى ، بلد نبودم چگونه تدریس کنم »

بد نیست بدانید که تدى استودارد هم اکنون در دانشگاه آیوا استاد برجسته پزشکى است و بخش سرطان دانشکده پزشکى دانشگاه نیز به نام او نامگذارى شده است.

همین امروز گرمابخش قلب یکنفر شوید ... 

وجود فرشته ها را باور داشته باشید ، و مطمئن باشید که محبت شما به خودتان باز خواهد گشت.

تهاجم خاموش (۱)..!

 

اگرچه نیاز به معنویت ، بزرگترین و مهم ترین دغدغه ی بشری ست  و انسان مدرن امروزی نمی تواند غافل از عالم معنویت به حیات خویش ادامه دهد . تا جائی که برخی متفکران معنوی اندیش تاکید دارند که نیاز انسان امروز به زیست معنوی ، از نیاز انسان دیروز به مراتب بیشتر است

اما فهم عامیانه از معنویت در بطن زندگی آمیخته با مدرنیته ی امروزی ، موجب پدید آمدن مکاتب معنوی و شبه معنوی التقاطی گردیده است که انسان امروزی را عمدتا با خود به بیراهه رهنمون می سازد

امروز درجهان با هفت محدوده ی عرفانی مواجهیم که هر کدام به زیر مجموعه های متعددی تقسیم می شوند

حدود یک صد مکتب از این هفت محدوده به دست می آید و تمامی این مکاتب در کشور ما رایج است

نفوذ یکی فراوان ، نفوذ آن یکی متوسط و نفوذ دیگری اندک

این هفت محدوده بر اساس میزان گسترش در جهان و میزان نفوذ در ایران به ترتیب عبارتند از::: 

• عرفانهای هندی

• عرفانهای آمریکایی

• عرفان مسیحیت

• عرفان یهود

• عرفان چینی

• فرا علم (فرا روانشناسی )

• زبان تصویری یا سینمای ماورا 

دشمن پس از آنکه دریافت برای سرنگونی نظام از طریق تهاجم نظامی راه به جایی نخواهد برد ، جبهه وسیع دیگری در حوزه فرهنگ آغاز نمود که به عنوان شبیخون فرهنگی یاد می شود

بر همین اساس حرکت خزنده و خاموشی از سوی دشمن آغاز شد و در این تهاجم باورهای دینی و معنوی مردم خصوصا نسل جوان مورد هدف واقع گردید

با توجه به رویکرد جوانان به معنویت ، دشمن در صدد برآمد تا با یک توطئه ی از پیش طراحی شده و با ارائه ی الگوهای به ظاهر معنوی و عرفانی این شور و شوق جوانان و باورهای دینی و معنوی آنها را به انحراف و نهایتا به ورطه ی سقوط بکشاند

این در حالی است که متاسفانه به دلیل کوتاهی مسئولین فرهنگی کشورمان در امر اطلاع رسانی و نیز عدم آگاهی و شناخت صحیح بسیاری از مردم ، به دلیل ظاهر جذاب این قبیل محافل ، ناخواسته در دام این گروه های معنویت گرا اسیر می گردند

لذا جهت اطلاع رسانی به دوستان همسن و سال خودم از دام های زیبایی که پیش رویشان قرار دارد و ایجاد آگاهی هر چند مختصر ، مطالبی را تحت عنوان تهاجم خاموش به استحضار عزیزان می رسانم

امیدوارم مطالب نوشته شده ، مورد توجه و بهره برداری شما قرار گیرد

قابل توجه است مطالب ارائه شده بر اساس مطالعه ، تحقیق و مشاوره با برخی از اساتید محترم دانشگاه و کتاب "درآمدی بر باز شناسی گروه های شبه عرفانی" تهیه شده است...

اوشو -OSHO   

نمونه ای از مزخرفات وی :::

کتاب انسان اثر اوشو - همجنس گرایی را مسئله نکنید. هیچ چیز اشتباهی درآن نیست. این ایده های اجتماعی است که چیزی را غلط  یا درست می شمارد. خوب است اول آن را بپذیرید. چرا که در صورت رد آن نمی توانید آنرا حل کنید. هرچه بیشتر آن را رد کنید ، بیشتر جذب هم جنس ها خواهید شد

چون هرچیزی که ممنوع می شود جذابیت بیشتری می یابد و همجنس گرایی یکی از مراحل ضروری رشد انسان اعم از مرد یا زن است..!

راینیش چاندرا موهان جین Rajneesh Chandra Mohan Jain  متولد 1931 تا 1990 معروف به باگوان شری راینیش Bhagwan Shree Rajneesh و بعدها مشهور به اوشو Osho ، معلم و فیلسوف هندی الاصل است

او یکی از عرفان های نوظهور هندی به شمار می رود

نشریهٔ ساندی تایمز در لندن، او را به عنوان یکی از « هزاران آینده ساز قرن بیستم » و نشریهٔ ساندی میددی تایمز در هندوستان ، او را به عنوان یکی از ده موردی که سرنوشت کشور هند را تغییر داده‌اند ، در کنار گاندی ، نهرو و بودا نام برده ‌است

وی در سال 1980 با دعوت مریدانش بنام سان یاسین ( به معنای دوستداران عشق ) وارد آمریکا شد و به اتهام ورود غیر قانونی به زندان افتاد و سال 1985 از آمریکا اخراج شد

علت اخراج اوشو ( از آمریکا ) به عنوان بزرگترین مرد معنوی جهان ، فساد جنسی و اخلاقی بوده است

وی بت معنوی جهان و بسیاری از جوانان داخل کشور می باشد

اوشو هفت هزار سخنرانی کرده که سخنانش در هفتصد و پنجاه کتاب گرد آوری شده است

مریدانش سخنانش را نوشته اند ولی اجازه ویرایش به سخنانش را نداده و گفته مطالب را همانطور که گفته ام باید به دیگران و نسلهای بعدی منتقل کنید

از هفتصد و پنجاه کتاب به زبان انگلیسی حدود هفتاد کتاب در چند سال اخیر به زبان فارسی منتشر شده و یکی از مهمترین آثار اوشو بنام مراقبه های اوشو اخیرا مجوز چاپ گرفت و منتشر شد

جملات بسیار زیبایی در باب عشق دارد

حاصل هفتاد کتاب اوشو را در یک جمله می توان باز گو کرد

عشقی را که اوشو از آن می گوید این است که عشق همانند درخت است ، درخت دو سر دارد از یک طرف ریشه در زمین دارد و ز سوی دیگر برگها ، تنه و شاخه به سمت آسمان

اوشو می گوید به میزانی که ریشه درخت در زمین فرو رود ، شاخه های آن به سمت آسمان بلند می شود نسبت عکس است میان ارتفاع شاخه و ریشه دواندن ریشه در درون خاک

عشق تعالی است اما عشق از خاک آغاز می شود

اگر عشق در خاک جایی نداشته باشد هرگز به آسمان بلند نمی شود

( مانند درخت ) لذا عشق با  قداستی که شروع می شود به عشق خاکی می رسد

عشق خاکی عشق زمینی است و عشق زمینی که اوشو بیان می کند چیزی جز سکس نیست

لذا پایان معنویت اوشو و نهایت و عصاره و خلاصه عرفان و معنویت اوشو عشق است که همان عشق زمینی و خاکی است که در یک کلمه خلاصه می شود و آن همان علتی بود که اوشو را از آمریکا اخراج کردند!

بسیاری از محققان فرهنگی در کتب خود عرفان اوشو را عرفان سکس نامیده اند و چیزی جز این نیست

احساس می شود یکی از علل اقبالی که از گفته های او در خارج از کشور بخصوص در آمریکا و نیز در ایران می شود ، همین باشد

عرفان اوشو عرفان بدون شریعت است ، عرفان بدون آسمان و خداست

عرفان زمینی و دنیوی است

 اوشو بر این اساس ضد فلسفه است

در تعبیری می گوید : فیلسوفان سگان تاریخ اند و مفصل در این باره بحث می کند

ضد تکنولو‍ژی و ضد تمدن بشریت معاصر است

ضد استدلال برای همه چیز حتی برای خدا است

ضد اخلاق گرائی ، ضد فقه است

تشبیهات بسیار مستهجنی برای فقها و قانون گذاران بشر دارد

اساسا ضد قانون است

شعار اصلی اوشو این است : یک قانون تنها در دنیا وجود دارد و آن اینکه هیچ قانونی وجود ندارد

شعار او این است : نظم در هرج و مرج است و باید رسوم و عادات را شکست تا نظم آسمانی و نظم خدایی که فقط از اتحاد دو جنس زن و مرد ایجاد می شود پدید بیاید

چندین جلد از حدود هفتاد جلدی که از آثار اوشو اکنون به زبان فارسی وجود دارد بدون شک آموزش عشق زمینی و خاکی است

اوشو امروز برای بسیاری از جوانان به یک بت معنوی مبدل شده است

اوشو در سال 1985 از آمریکا و نه کشور اسلامی بدلیل فساد اخلاقی اخراج شد

برای آنکه آمریکا را متصور شوید ، سه منطقه آمریکا ، اروپا و خاور میانه را در نظر بگیرید

بارزترین کشور اروپایی ایتالیا و آلمان است

نسبت ایران به ایتالیا و آلمان مانند نسبت ایتالیا و آلمان به آمریکاست

بت معنوی معاصر از چنین کشوری به دلیل فساد اخلاقی اخراج میشود و متاسفانه این فرد فاسد معلوم الحال صنم بسیاری از جوانان ایرانی است

از جمله اقـدامـات طـرفـداران اوشو ، راه انـدازی رسمـی ، همـراه با تبلیغات گستــرده ی «اوشو پارک» ها است که جذابیت زیادی برای برخی افراد و نیز گردشگران بازدید کننده از هند برخوردار است و شعبه هایی از آن نیز در دیگر کشورها تاسیس شده است

در این مکانها  ، نوعی زندگی زناشویی و جمعی فارغ از قیود اخلاقی و رسمی ترویج میشود که شباهت های زیادی به نظریه های زندگی اشتراکی و جمعی در آرای برخی متفکران دارد

هواداران این نوع زندگی ، سبک زیستن خود را راهی برای رهایی از قید و بند های اخلاقی و اجتماعی دانسته اند...

به علاوه تمامی آثار اوشو با سیل انتقادهای دیگری نیز همراه هستند ::: 

1. جامعه زدایی با انسان منزوی و درونگرا

اندیشه اوشو نوعی وازدگی در برابر انبوه مسائل اجتماعی است که انسان امروز را محاصره کرده است

او با وجودیکه نسبت به وضع موجود با نگرشی انتقادی می نگرد و به ساختارهای نابرابر و استعماری می شورد و انسانی طغیانگر را به تصویر می کشد که برای رهایی از چنبره حلقه های تو در توی اسارت و ستم ناگزیر از بازگشت به خویشتن! است ، ولی در نهایت با نسخه و بدیلی که ارائه می دهد دستخوش نوعی محافظه کاری می گردد

تز انقلاب درون از سوی او بعنوان راه رهایی ممکن است در سطوح فردی تعدادی را از مهلکه این ستم های انسان ساخت برهاند ولی نمی تواند چاره ای برای حل و برون رفت از ساختارهای ستمگون و مبتنی بر اعمال سلطه باشد

به بیان دیگر رویکرد اوشو بگونه ای احراز مکانیزم های روانشناختی است که به سادگی نمی تواند حریف مسائل جامعه شناختی شود و بجای اصلاح و تغییر جامعه بدنبال جامعه زدایی است. 

 2. مردگرایی در ادبیات

در مجموعه آثرا اوشو و از جمله در کتاب انسان او ، مخاطب اصلی مردان هستند

زنان در مجموعه تحلیل ها  و راهکارهای اوشو در حاشیه بوده و همچنان جنس دوم به شمار میروند

او سوالات مردان را پاسخ می دهد و راهکارش را نیز برای مردان توصیه می کند

با وجودیکه او منتقد نابرابری مردان و زنان است ولی مبنای تحلیل های او سایه سنگینی از مردسالاری را بدنبال دارد

او حتی از همزیستی با زن نیز در زندگی فردی پرهیز جست! 

 3. دین گرایی با توجیه جدید درونگرا

رویکرد دین ستیزی اوشو چیز جدیدی نیست ولی آنچه که مهم است او همانند بسیاری از دین ستیزان دیگر بنوعی دستخوش نوعی پارادوکس درونی است

در دستگاه اندیشگی اوشو هیج دینی مشروعیت انسانی ندارد بجز سه پیامبر

ولی او در واقع در لباس پیامبری ظاهر می شود که دستگاه دینی جدیدی را پایه گذاری می  کند و همه ی امت خودش را برای نقد و شورش علیه ادیان موجود فرا می خواند!

او این بار نیز همانند همه ادیان توصیه به تحولات درونی و معنوی می کند و البته دین او پس از انتقاد از همه ادیان ، بلادرنگ به تعبیر خودش تبدیل به افیون دیگری می شود. 

 4. سلطه پذیری رویکرد اوشو و زمینه سازی دستکاری انسان : امپریالیست جدید

اندیشه نقد و نقادی اوشو علیرغم نشانه گرفتن ساختارهای نابرابر و سرمایه داری لجام گسیخته، دارای عواقب ناخواسته سلطه پذیری نوینی است که می تواند در واقع ادامه همین مسیر تاریخی استثمار و استعمار انسان باشد

بنظر میرسد محافظه کاری ذاتی رویکرد او در پاسخ گویی به مسائل مطروحه از سوی او ، زمینه ساز سرعت و حدت بیشتر صاحبان قدرت و سرمایه در دستکاری اندیشه و شیوه زندگی انسان ها می گردد

مافیایی دین و سیاست و ثروت که او از آن یاد می کند این بار نیز با ایزوله شدن افراد ، منفرد شدن بیش از پیش ، می تواند نهادهای قدرت را به تعبیر فوکو بر انسان امروز مسلط کنند. 

 5. استعمار جدید

اندیشه اوشو مبنی بر نقد عملکرد والدین در خانواده در استعمار فرزندان و تربیت اخلاقی آنان بر پایه آنچه که متعلق به گذشته است ، در نوع خود نوعی استعمار جدید است

آیا واقعا می توان نقش تربیتی را از خانواده ها ستانده و در اختیار محض دولتها گذارد؟

آلترناتیو تربیتی کودکان در محیط های غیر آموزشی چه کسی و کجاست؟

آیا کمون های مورد نظر اوشو می تواند این نقش را با همه ی پیچیدگی های جوامع نوین امروزی ، عهده دار شود؟

این استعمار زدایی نوعی بازجویی گذشته است و بنظر می رسد نوعی استعمار آیندگان (کودکان) توسط گذشتگان (اوشو و پیروان او) و تکرار تلخ تاریخ باشد... 

اوشو و امثال او به آرامی و با زبان عشق به افکار و عقاید هجوم می برند و بسیاری از جوانان ، چشم و گوش بسته آنها را می پرستند!

جبران خلیل جبران

 

خداوند گفت : دیگر پیامبری نخواهم فرستاد ، از آنگونه که شما انتظار دارید ، اما

جهان هرگز بی‌پیامبر نخواهد ماند، و آنگاه پرنده‌ای را به رسالت مبعوث کرد

پرنده آوازی خواند که در هر نغمه‌اش خدا بود

عده‌ای به او گرویدند و به او ایمان آوردند

و خدا گفت : اگر بدانید ، حتی با آواز پرنده‌ای می‌توان رستگار شد

خداوند رسولی از آسمان فرستاد باران ، نام او بود

همین که باران ، باریدن گرفت ، آنان که اشک را می‌شناختند ، رسالت او را

دریافتند، پس بی‌درنگ توبه کردند و روحشان را زیر بارش بی دریغ خدا شستند

خدا گفت : اگر بدانید با رسول باران هم می‌توان به پاکی رسید

خداوند پیغامبر باد را فرستاد ، تا روزی بیم دهد و روزی بشارت

پس باد روزی توفان شد و روزی نسیم و آنان که پیام او را فهمیدند ، روزی در خوف و روزی در رجا زیستند

خدا گفت : آنکه خبر باد را می‌فهمد ، قلبش در بیم و امید می‌لرزد و قلب مومن این

چنین است

خدا گلی را از خاک برانگیخت ، تا "معاد" را معنا کند

و گل چنان از رستاخیز گفت که از آن پس هر مومنی که گلی را دید ، رستاخیز را به یاد آورد

خدا گفت : اگر بفهمید ، تنها با گلی قیامت خواهد شد

خداوند یکی از هزار نامش را به دریا گفت

دریا بی‌درنگ قیام کرد و سپس چنان به سجده افتاد که هیچ از هزار موج او باقی نماند

مردم تماشا می‌کردند ، عده‌ای پیام دریا را را دانستند ، پس قیام کردند و چنان به سجده افتادند ، که هیچ از آنها باقی نماند

خدا گفت : آن که به پیغمبر آب‌ها اقتدا کند ، به بهشت خواهد رفت

و به یاد دارم که فرشته‌ای به من گفت : جهان آکنده از فرستاده و پیغمبر و مرسل

است ، اما همیشه کافری هست تا باران را انکار کند و با گل بجنگد تا پرنده را

دروغگو بخواند و باد را مجنون و دریا را ساحر

اما همین امروز ایمان بیاور که پیغمبر آب و رسول باران و فرستاده باد ، برای

ایمان آوردن تو کافی است...