░▒ هفت خط ▒░

با ما همراه باشید...

░▒ هفت خط ▒░

با ما همراه باشید...

سازشناسی (بخش اول)

 

سازشناسی - سازهای بادی - نی

سازی است متشکل از یک لوله ی استوانه ای از جنس «نی» که سراسر طول آن از هفت «بند» و شش «گروه» تشکیل شده است ( به این دلیل این ساز را «نی هفت بند» نیز می گویند)

«نی» به قطرهای متفاوت (از 5/1 تا 3 سانتیمتر) و طولهائی مختلف (حدود 30 تا 70 سانتیمتر) ساخته شده است

در تمام آنها روی لوله، کمی در قسمت پائین ، 5 سوراخ در طرف جلو و یک سوراخ در قسمت عقب قرارگرفته و در یک یا دو انتهای «نی» ، روکشی برنجی با طولی کوتاه ، لوله ی نی را پوشانده است و لبه ی لوله در قسمت دهانی ، آنقدر تیز است که می تواند لای دندانها قرار گیرد
نی از انواع سازهای بی زبانه است. هوا توسط نفس نوازنده از انتهای بالائی به درون فرستاده شده و قسمت اعظم آن از نزدیکترین سوراخ باز خارج می شود

بنابراین باز و بسته شدن سوراخها توسط انگشتان هر دو دست نوازنده، طول هوای مرتعش و طول موج ارتعاش را زیاد و کم کرده و در نتیجه صوت زیر و بم می شود

ساز را نمی توان «کوک» کرد، یعنی کوک آن را - چنانکه در سازهای زهی، با پیچاندن گوشی ها میسر است - تغییر داد

بدین نسبت نمی توان آن را با ساز دیگر منطبق کرد و از این رو معمولاً درنقش تکنواز ظاهرمی شود. گاه - اگر چه بسیار به ندرت - که بخواهند از صوت نی در همنوازی ارکستر استفاده کنند ، ناگزیر نوازنده ساز تعدادی نی را با کوکها (میدان صدا)ی مختلف فراهم کرده و در دسترس خود می گذارد تا در طی همنوازی یا همراهی صدای خواننده به تناسب موقع از یکی از نی ها استفاده کند
وسعت صدای نی حدود دو اکتاو و نیم است ، ولی میدان صدا (یا کوک) در سازهای مختلف متفاوت می کند
اجرای اصوات در اکتاوهای بالاتر بوسیله فشار هوا عملی است

به عبارت دیگر با دو برابر کردن فشار صداهای حاصله یک اکتاو زیر می شود و باید دانست که هر نی فاقد یکی دو صدا است

نی از دسته سازهای محلی است و تقریباً در تمام ایران معمول است

نوازندگان محلی با ابتکاری سنتی تا اندازه ای ازقطع شدن صدای ساز ، هنگام تازه کردن نفس جلوگیری می کنند

به این صورت که در حین نواختن ، هوا را از بینی به ریه و نیز به «لُپها» داخل کرده ، ذخیره می کنند و این هوا را به تدریج به درون لوله می فرستند
نی همیشه سازی شهری بوده است...

 

سازشناسی - سازهای بادی - سُرنا

این ساز متشکل است از یک لوله مخروطی شکل ، که درانتهای بالایی آن «قمیش» قرار می گیرد

سرنا از دسته سازهای «دو زبانه» است و به این ترتیب «قمیش» آن از دو تیغه متکی به هم تشکیل شده و انتهای آن دو ، در حلقه ای مسطح محصور شده است
در روی لوله ، تعداد 6 تا 7 سوراخ تعبیه شده و نوازنده با گذاشتن و برداشتن انگشتان هر دو دست ، اصوات حاصله را زیر و بم می کند
وسعت صدا نیز در این ساز کاملاً ثابت نیست و واضح است که سرناهای بزرگتر میدان صدائی بم تر از سرناهای کوچک دارند
سرنا سازی نه تنها محلی بلکه قدیمی است

در اشعار شعرای ایران به کرات نام «سرنا» یا «سورنا» یا «سورنای» آمده است
در نواحی بختیاری و دزفول ، سرنای کوچک معمول است. سرنای محلی معمولاً با دهل نواخته می شود 

سازشناسی - سازهای بادی - کرنا

سازی است قدیمی و تاریخی که در استانهای مختلف ایران به شکل های متفاوت ساخته و اجرا می شود
کرنای شمال: آن را اخیراً «درازنای» نام نهاده اند. لوله فاقد سوراخ است و به همین دلیل حصول اصوات مختلف فقط به تغییر فشار هوای نفس آدمی میسر می گردد؛ در نتیجه تعداد اصوات آن بسیار محدود است

جنس آن از نی است و طول آن زیاد و گاه تا 3 متر می رسد

بر انتهای تحتانی ساز «کدوی پرورش داده ی» خمیده ای الصاق کرده اند

دهانی آن در واقع استوانه ی کوچکی است که روی لوله محکم شده و یک سوی آن تراش خورده و از همین سو هوا وارد لوله می شود
کرنای مشهد: جنس لوله ی آن از فلز و در طول لوله، بر زمینه عقاید مذهبی سازندگان ساز ، سه عدد «قبه ی» تزئینی ساخته شده است

فاقد سوراخ و «سر ساز» است. دهانی آن در کرنای ساخت محل بسیار ساده ساخته شده و نواختن آن را بسیار مشکل می کند

کرنای فارس: به مقیاس بزرگتر عیناً شبیه به سرنای دزفولی و بختیاری است

جنس آن ، نیمه ی بالایی از چوب است که سوراخها در این نیمه قرار گرفته و نیمه ی دیگر که با سرعت بیشتری گشاده می شود از فلزاست
کرنای فارس جدیداً به دو اندازه مختلف ساخته شده است

این کرنا ، سازی دو زبانه است. کرنا در تمام انواع خود سازی محلی است.

 

لذت پدر...

 

حقوق من در یک ساعت بیست دلار است

پسرک سرش را پایین انداخت و گفت:

پس لطفا ده دلار به امانت به من بدهید

پدر عصبانی شد و گفت : حتما باز هم می خواهی اسباب بازی بخری

من هر روز به سختی کار می کنم

اما تو فقط به خودت فکر می کنی ، برو و بخواب!

پسرک جواب نداد و به اتاق خود برگشت 

پدر نشست. چند دقیقه ی دیگر آرامش پیدا کرد

متوجه ی رفتار خشن خود با پسرش شده بود

با خودش گفت ، ممکن است پسرک واقعا چیزی لازم داشته باشد

پدر وارد اتاق پسرش شد و با صدای ملایم پرسید:

عزیزم؟ خواب هستی؟

پسرک جواب داد: نه بابا

پدر گفت: ببخشید ، عزیزم ، نباید عصبانی می شدم

این ده دلار را به تو می دهم تا آنچه می خواهی بخری 

پسرک تشکر کرد و هیجان زده ، ده دلار را گرفت

و از پشت متکای خود چند اسکناس دیگر بیرون آورد

پدر پولها را دید و گفت:

تو که پول داری ، چرا بازهم از من گرفتی؟

و باز هم ناراحت شد

پسر بی توجه به حرف های پدر ، با خوشحالی گفت:

الان من بیست دلار دارم. می توانم یک ساعت کار شما را بخرم

لطفا فردا زودتر به خانه بر گردید تا شام را با هم بخوریم

مدت هاست که ما در کنار هم نبوده ایم 

پدر دیگر سخنی نگفت و کودک را در بغل گرفت...

 

خلاقیت...

 

روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته بود و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود

روی تابلو خوانده میشد : من کور هستم لطفا کمک کنید...

روزنامه نگار خلاقی از کنار او میگذشت

نگاهی به او انداخت ، فقط چند سکه در داخل کلاه بود

او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت

آنرا برگرداند ، اعلان دیگری روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و آنجا را ترک کرد

عصر آنروز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است

مرد کور که متوجه ی حضور خبرنگار شده بود از او پرسید ، که بر روی تابلو اش چه نوشته است؟

روزنامه نگار جواب داد : چیز خاص و مهمی نیست ، من فقط نوشته ی شما را به شکل دیگری نوشتم

لبخندی زد و به راه خود ادامه داد

مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ، ولی روی تابلوی او خوانده میشد :

امروز بهار است ، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!! 

گرامر - بخش اول

 

جمله در زبان انگلیسی :::

         

Subject + verb + object + adverb of manner + adverb of place + adverb of time

) فاعل ) + ( فعل ) + ( مفعول ) + ( قید حالت ) + ( قید مکان ) + (قید زمان )

He spoke English clearly in class yesterday

1. فاعل و مفعول :::

در زبان انگلیسی  فاعل و مفعول یا اسم هستند یا ضمیر

اسامی شامل ( Mr…،Mrs…،my father،… )

* قابل توجه است که این اسامی فقط بجای سوم شخص ها (مفرد و جمع ) می نشینند.

(در زمان غایب)

* برای اشیا و حیوانات از ضمیر فاعلی it   استفاده میکنیم.

* اشیا عموما در جملات با افعال ربطی ( to be ، seem ، feel ، …) می آیند.

حیوانات نیز همین طور هستند ، ولی  گاهی شاید با افعال عادی هم بیایند.

- دراین جملاتis   ، فعل ربطی می باشد :

1.The table is large. 2.The cat is beautiful.

- و در این جمله is ، فعل اصلی است :

the cat eats meat.   

جدول ضمایر :::

ضمایر انعکاسی تاکیدی

ضمایر ملکی

صفات ملکی

ضمایر مفعولی

ضمایر فاعلی

My self

Mine

My

Me

I

Your self

Yours

Your

You

You

Him self

His

His

Him

He

Her self

Hers

Her

Her

She

It self

Its

Its

It

It

Our selves

Ours

Our

Us

We

Your selves

Yours

Your

You

You

Themselves

Theirs

Theirs

Them

They

 الف : ضمایر مفعولی

به سه معنا می آیند : ( به ، برای ، را )

1.I give him a pen.

2.I buy him a pen.

3.I call him jack.

** که در جملات بالا ضمایر مفعولی به ترتیب  به معنای (به او)،(برای او) و (او را) می باشد.

ب : صفات ملکی

به تنهایی هیچ نقشی را در جمله ایفا نمی کنند و نقش اسمی را می گیرند که کنارشان گذاشته می شود.

** تذکر بسیار مهم : جایگاه صفات ، قبل از اسم  و بعد از افعال ربطی است.

His pen is red. -

 This is his pen.-

ج : ضمایر ملکی

زمانی که مرجع ضمیر یا شی ای که در مورد آن حرف می زنیم مشخص است

و یا آن را می بینیم

می توانیم به جای اسم و صفت ملکی همراه آن ، ضمیر ملکی استفاده کنیم .

- his is red

- this is his

د : ضمایر انعکاسی - تاکیدی

 A: هنگامیکه شخص در فاعل و مفعول یکی است

یا به عبارتی فاعل به مفعول بر می گردد ، می گوییم که فاعل در مفعول منعکس شده است.

- I buy a pen for myself

- I buy myself a pen

** تذکر بسیار مهم : (انواع مفعول) :

* مفعول مستقیم یا شی          * مفعول غیر مستقیم یا انسانی

-  اگر مفعول مستقیم ابتدا در جمله بیاید

قبل از مفعول دوم که غیر مستقیم است ، به حرف اضافه نیاز داریم.

-  اگر مفعول غیر مستقیم ابتدا در جمله بیاید

قبل از مفعول دوم که مستقیم است ، به حرف اضافه نیاز نداریم.

- I buy a pen for him

- I buy a pen for myself

                                                                                         

* دقت کنید که در مثال اول him ضمیر مفعولی و در مثال دوم myself ضمیر انعکاسی است که به فاعل بر می گردد.

- I buy him a pen

I buy myself a pen -

* همانطور که گفته شد ، در اینجا  چون myself وhim  به عنوان مفعول غیر مستقیم اول آمدند ، دیگر هیچ نیازی به حرف اضافه نیست.

B : ضمایر تاکیدی به این مسئله اشاره دارند که بر انجام  یک کار توسط فاعلی مشخص تاکیدی داشته باشند.

- I myself answered the question

- I answered the question myself

لطیفه های روز...

 

1. کابینه ی زندگی مشترک : زن = وزیر سلب آسایش ، شوهر= وزیر کار ، مادر زن = وزیرجنگ ، مادر شوهر= وزیر اغتشاشات ، خواهر زن= جاسوس دو جانبه ، خواهر شوهر= وزیراطلاعات و بازرسی ، پدر زن = وزیر ارشاد ، پدر شوهر = رئیس تشخیص مصلحت!

2. به یه زی ذی می گن : چرا تو شستن ظرف ها به زنت کمک می کنی؟ میگه خب اونم تو شستن لباس ها کمکم می کنه!

3. بچه : مامان! شاهزاده رویاها با اسب سفید یعنی چی؟ مامان : یعنی یه خری مثل بابات!

4. خداوند دید مرد گرسنه است ، نان را آفرید. دید تشنه است ، آب را آفرید. دید در تاریکی است ، نور را آفرید. دید هیچ مشکل دیگه ای نداره زن را آفرید!

5. غضنفر بالای پل هوایی ایستاده بوده و میگفت: حالا ما خر، ما نفهم ، ما بی شعور ... اینجا اصلأ آب رد میشه که پل زدن؟!

6. به خروسه میگن : چرا معتاد شدی؟ میگه اگه زنتو لخت کنن بذارن پشت ویترین معتاد نمی شی !?

7. غضنفر به رفیقش می گه : من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ رفیقش میگه : ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می پرسه بردیش؟ غضنفر می گه : آره ، تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما !

8. به غضنفر میگن تو طرفدار کدوم تیم فوتبال هستی؟ میگه قربون جدش برم ، آسد میلان!!

9. به غضنفر میگن اذون بگو ... میگه والا چی بگم همه چی از یه نگاه شروع شد !

10. غضنفر بچه اش کور در میاد اسمشو می ذاره حیدر مریم زاده !

11. می دونی فرق پیردختر با پیرپسر چیه؟ اولی موفق نشده ازدواج کنه. دومی موفق شده ازدواج نکنه!

12. به غضنفر میگن: یه میوه خوشمزه، آبدار و شیرین نام ببر. میگه: خیار!بهش میگن: خیار کجاش آبدار و شیرینه؟ غضنفر میگه: با چایی شیرین بخور، نظرت عوض میشه!

13. به غضنفر میگن اگه سردت باشه چه کار می کنی؟ میگه نزدیک بخاری می شینم. میگن اگه خیلی سردت باشه چه کار می کنی؟ میگه به بخاری می چسبم.

میگن اگه خیلی خیلی سردت باشه چکار می کنی؟ میگه معلومه دیگه! بخاری رو روشن می کنم!

14. غضنفر پول می اندازه توی صندوق صدقات، بعد سوارش می شه!

15. قانون دوم نیوتن: عشق در پسر ها هرگز از بین نمی رود، بلکه از دختری به دختر دیگر انتقال می یابد!

16. از پیرزنه می پرسن شوهرت بدیم یا بفرستیمت مکه؟ میگه ننه، مکه که فرار نمی کنه!

17. غضنفر با خدا قهر می کنه. می خواد نماز بخونه می گه: 4 رکعت نماز ظهر می خوانم به هیچ کس هم مربوط نیست!

18. قدرت دید خانوم ها: یک تار مو را روی کت شوهرشان می بینند اما یک تیر چراغ برق را هنگام رانندگی نمی بینند

19. غضنفر با خدا قهر می کنه می خواد نامه بنویسه اول نامش می نویسه به نام بعضیا!

20. دکتر نظام وظیفه پسر لاغری را معاینه کرد و در برگه نوشت : معاف، به دلیل ضعف جسمانی

پسره با خوشحالی گفت : آخ جون فوری میرم زن میگیرم ، دکتره نوشت : و همچنین ضعف عقلانی...

نیرنگ میکینی؟!

 

دو ماشین با هم تصادف بدی می کنند

بطوریکه هر دو ماشین بشدت آسیب میبینند
ولی راننده ها بطرز معجزه آسایی جان سالم بدر می برند
وقتی که هر دو از ماشین هایشان بیرون می آمدند ، خانم راننده گفت :
چه جالب شما مرد هستید ، ببینید چه به روز ماشین هایمان آمده!

همه چیز داغون شده ولی ما کاملا" سالم هستیم
این باید نشانه ای از طرف خداوند باشد که ما اینچنین با هم ملاقات کنیم

و شاید بتوانیم زندگی مشترکی را با صلح و صفا آغاز کنیم!
مرد با هیجان پاسخ داد: بله

کاملا" با شما موافقم این باید نشانه ای از طرف خدا باشد!
سپس زن ادامه داد: ببینید یک معجزه دیگر

ماشین من کاملا" له شده ولی این شیشه ی مشروب سالم مانده است

مطمئنا" خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بماند تا ما این تصادف و آشنایی خوش یمن را جشن بگیریم
بعد زن بطری را به مرد داد
مرد سرش را به علامت تصدیق تکان داد و در بطری را باز کرد و نصف شیشه ی مشروب را نوشید
بعد بطری را به زن داد اما زن بلافاصله بطری را به مرد برگرداند
مرد گفت: مگر شما نمی نوشید؟!
زن در جواب گفت: نه. میخواهم اولین بخششم رو تو زندگی مشترکمون بکنم

لطفا سهم من را هم بنوشید
مرد تمام محتویات شیشه را نوشید

زن: خیلی عالیه ... حالا می تونیم منتظر پلیس باشیم...!